سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پوچ
اینجا همه چی در همه
 
چهارشنبه 91 آذر 29 :: 1:31 صبح :: نویسنده : Rash mAKHFI
میان تخت، کنار پتوی مرده زنی ↓

نشسته است که شاید تو را صدا بزنی!

میان تخت که کوچک تر است از دو نفر

کسی نشسته خودش را به صورت علنی

که دست، دست تو را... [زیر پتک خیس گناه]

که جیغ، جیغ مرا... [در میان خون و منی!!]

نه می شود که بگویی توهّم محض است

نه قادر است بگنجد به هیأت بدنی

نه می توانی بر این شکنجه صبر کُنی

نه می شود که از این حسّ ناب دل بکَنی

تو گیج، گیج، دلت را به... پس فرستادی

کجاست مقصد این شیء منفجر شدنی؟!

خطوط گیج تنت سرنوشت را لو داد:

قرار بوده که یک روز عاشقم بکُنی

تویی که تکّه تکّه که «تن» که «ها» که... تویی!

تو که نمی دانم پاره ی کدام تنی

شبیه یک فقره قتل قبل خلقت هیچ

شبیه جمله ی «دو...» ناتمام و بی وطنی

به تخت چنگ... مرا چنگ/ می زنی زیر

نه گریه! نه!! به خودت می خوری و می شکنی

و مشت می زنی از درد توی آیینه

و جیغ می کشی امّا... چقدر شکل منی!!



موضوع مطلب : شعر

چهارشنبه 91 آذر 29 :: 1:25 صبح :: نویسنده : Rash mAKHFI
  1. دریچه باز شد و آخرین پرنده پرید

    الف به فکر پراکندگی ِ پرها بود

    اگرچه هیچ کسی برنگشت «رفتن» را

    هنوز منتظر آخرین خبرها بود

    الف ادامه ی حرفی نگفته از تو نبود

    الف اشاره ی دستی به دوورترها بود

    نشست و خیره به خط های آخرین نامه...

    اگرچه هیچ کسی برنگشت... در وا بود!

    ?

    دریچه باز شد و دست رفت توی قفس

    تو داشتی تلفن را جواب می دادی

    پرنده روی تنش لمس کرد چاقو را

    تو داشتی تلفن را جواب می دادی

    الف به شستن خون از حیاط می پرداخت

    تو داشتی تلفن را جواب می دادی

    مزاحم سمجی بود پشت خط اما

    تو با علاقه همیشه جواب می دادی

    ?

    دریچه باز شد و... مسئله دریچه نبود!!

    فضای ِ خالی ِ بی انتهای ِ آن توو بود

    الف که فلسفه می خواند هم نمی فهمید

    پری که ریخته در خانه از خود او بود

    که مرگ توی رگش داشت زندگی می کرد

    که روی گردنش از قبل ردّ ِ چاقو بود

    تو داشتی تلفن را جواب می دادی!

    صدای بااااد تمامی ِ شب در آن سو بود...

    ?

    کنار قهوه و سیگار ِ خود دراز کشید

    پرنده خستگی زنده بودنش را داشت

    نه میل ماندن و نه رفتن و نه مردن و نه...

    که گوشه ی قفسش عکسی از زنش را داشت

    که پشت اینهمه دیوار و پرده های ضخیم

    هنوز دنیا شب های روشنش را داشت

    که زل زده به قفس، شعر می نوشت هنوز

    بدون قافیه هم، ترس ِ «رفتنش» را داشت



موضوع مطلب : شعر

چهارشنبه 91 آذر 29 :: 12:25 صبح :: نویسنده : Rash mAKHFI

فقط نگـــــاه کن و بعد هیــــــچ چیــــز نپرس

?

به خواب رفتمت از بسته های خالی قرص


به دوست داشتنم بین ِ دوستش داری!

به خواب رفتمت از گریـــــه های تکراری

تماس های کسی ناشناس از خطّ ِ ...

بــــه استخوان ِ سرم زیر حرکت ِ مته

که می شود به رگ و پوست، از تو تیغ کشید

که می شود بـــه تو چسبید و بعد جیغ کشید

که می شود وسط ِ وان، دچار فلسفه شد

که زیر آب فرو رفت... واقـــعا خفـــــــه شد!

که مثل من، ته ِ آهنگ ِ «راک» گریه کنی!

جلوی پاش بیفتی به خاک... گریه کنــی

که می شود چمدانت شد و مسافر شد

میان دست تو سیگار بـــود و شاعر شد

که می شود وسط سینه ات مواد کشید

کــــه بعد، زیر پتو رفت و بعد داد کشید...

به چشم های من ِ بی قرار تکیه زد و

به این توهّــــم دیوانـــــه وار تکیه زد و

که دیر باشم و از چشم هات زود شود

که مته بر وسط ِ مغز من، عمود شود!

که هی کشیده شوم، در کشاکشت بکشم

کــــــه هرچه بود و نخواهد نبود، دود شود...

قرار بود همین شب قرارمان باشد

که روز خوب تو در انتظارمان باشد

قرار شد که از این مستطیل در بروی

قرار شد بــــــه سفرهای دورتر بروی

قرار شد دل من، مُهر ِ روی نامه شود

که در توهّــــــم این دودها ادامه شود

که نیست باشم و از آرزوت هست شوم

عرق بریزم و از تــــو نخورده مست شوم

که به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ

که به سلامتی گوسفند قبل از مرگ

که به سلامتی جام بعدی و گیجی

که به سلامتی مرگ های تدریجی

که به سلامتی خواب های نیمه تمام

که بـه سلامتی من... که واقعا تنهام!

که به سلامتی سال هـــــای دربدری

که به سلامتی تو که راهی ِ سفری...

صدای گریه ی من پشت سال ها غم بود

صدای مته می آمد کـــــه تـوی مغــزم بود

صدای عطر تو که توی خانه ات هستی

صدای گریـــــه ی من در میان بدمستی

صدای گریـــه ی من توی خنده ی سلاخ!

صدای پرت شدن از سه شنبه ی سوراخ

صدای جر خوردن روی خاطراتی که...

ادامه دادن ِ قلبـم بـه ارتباطـــی که...

به ارتباط تو با یک خدای تک نفره

بــــه دستگیری تو با مواد منفجره

به ارتباط تو با سوسک های در تختم

که حس کنی چقدَر مثل قبل بدبختم

کــــه ترس دارم از ایـــن جنّ داخل کمـدم

جنون گرفته ام و مشت می زنم به خودم

دلم گرفته و می خواهمت چه کار کنم؟!

که از خودم که تویی تا کجا فرار کنـــم؟!

غریبگـــــــــی ِ تنـــــــم در اتاق خوابـــــــی کــــــه...

به نیمه شب، «اس ام اس»های بی جوابی که...

به عشق توی توهّم... به دود و شک که تویی

به یک ترانـــــه ی غمگین ِ مشترک کـــه تویی

به حسّ تیره ی پشتت به لغزش ِ ناخن

به فال هــای بد و خوب پشت یک تلفن

فرار می کنم از تـو بـه تــو به درد شدن

به گریه های نکرده، به حسّ مرد شدن

فرار می کنم از این سه شنبه ی مسموم

فــــــرار می کنـــم از یک جواب نامعـلـــــوم

سوال کردن ِ من از دلیل هایـــی که...

فرار می کنم از مستطیل هایی که...

فرار کردن ِ از این چـهـــاردیــــــــــواری

به یک جهان غم انگیزتر، به بیداری...

?

دو چشم باز به یک سقف ِ خالی از همه چیز

فقط نگاه کن و هیــــچ چــــــــی نپرس عزیـــز!

به خواب رفتنم از حسرت ِ هماغوشی ست

کـــه بهترین هدیه، واقعا فراموشـــــی ست..




موضوع مطلب : شعر

بزرگترین مخفی گاه گوگل،تامین انرژی قدرتمندترین موتور جستجوی جهان



کار هر روزمان این است: www.google.com و جستجوی مطلبی که نیاز داریم.و گوگل هم به راحتی برای ما آن را پیدا میکند.کمتر از

یک میلی ثاینه!اما این فرایند چگونه به این سرعت انجام میگیرد؟هر چیزی را که جستجو میکنیم را چگونه موتور جستجوی گوگل به این

سرعت و به این راحتی لیستی از آنها را پیدا میکند؟گوگل از مرکزی مخفی که این موتور جستجو را این چنین شگفت انگیز کرده

است،پرده برمیدارد.مرکزی که حتی با نگاه کردن به آن تعجب میکنیم!این مرکز تمامی پشت پرده ی سایت گوگل است.سرورها و دیگر

سخت افزارهای قدرتمندی که کار مارا راحت میسازند.باهم نگاهی به این مرکز بیاندازیم.

این مرکز شامل لوله ها،کابل ها و سرورهاست.






عکس زیر کارمندان و مهندسان گوگل را نشان میدهد.نظم و پیچیدگی شگفت انگیز است!


بقیه عکس هار در ادامه مطلب

 



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

سه شنبه 91 آذر 28 :: 10:51 عصر :: نویسنده : Rash mAKHFI





پسر نوح به خواستگاری دختر هابیل رفت.دختر هابیل جوابش کرد و گفت: نه،هرگز!همسریم را سزاوار نیستی.تو با بدان نشستی و

خاندان نبوتت گم شد.تو همانی که بر کشتی سوار نشدی.خدا و فرمانش را نادیده گرفتی.به پدرت پشت کردی!به پیمانش

نیز..غرورت،غرقت کرد!

دیدی که نه شنا به کارت آمد نه بلندی کوه ها!

پسر نوح گفت:اما آنکه غرق میشود خدا را خالصانه تر صدا میزند! تا آن که بر کشتی سوار است.من خدایم را لا به لای طوفان یافتم.در

دل مرگ و سهمگینی سیل!

دختر هابیل گفت: ایمان پیش از واقعه به کار می آید.در آن هول و هراس که تو گرفتار شدی هر کفری به دل ایمان می شود! آنچه تو

بهش رسیدی ایمان به اختیار نبود. پس گردنی خدا بود که گردنت را شکست.


ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

دوشنبه 91 آذر 27 :: 11:28 عصر :: نویسنده : Rash mAKHFI


و مرد می شود از گوشه ی خودش نزدیک
صدای بوق غم انگیز و گریه ی یک زن
و بعد کم کم، این صحنه می شود تاریک...

? ? ?
دو سال و نیم گذشته، شروع فیلمی که
غزل... و عشق مرا می کند ز هم تفکیک
نشسته ام وسط شعر و فال می گیرم
برای بی بی عشقم کنار شاه پیک
دو لب، شبیه دو گریه که بعد گم گشتند
میان خط خطی وحشیانه ی ماتیک
و بعد هق هق من را به سمت خود هل داد
دو خط عشق... و غم مثل جاده ای باریک
و کارت های غم انگیز هی زمین افتاد
و حرف آخر من را نوشت با ماژیک ↓
به روی سر در یک خانه ی مقوایی:
«کسی نمی گوید مردن مرا تبریک»
و سوسک می رود از دست های او بالا
و کفشهای زن خسته می شود تحریک
و سوسک بر می دارد تفنگ خود را بعد...
و می کند به خودش... و به سایه اش شلّیک
و مرد پاییزی، از خودش فرو افتاد
میان قلب زن، نه! به سینه ی موزاییک
و گریه کرد زنی که مرا به گریه سپرد
که با تبسّم گنگش مرا نکرد شریک
به سوسک گفت: عزیز دلم نخواهی مرد
و باز مجبوری که به ابتدا بروی... که...
سکانس آخر یک فیلم: شاعر مرده
صدای بوق، ورود و خروج زن، ترافیک
صدای خیس پیانو در امتداد مرد
صدای بوق، سکوت و ادامه ی موزیک...




موضوع مطلب : شعر

دوشنبه 91 آذر 27 :: 10:13 عصر :: نویسنده : Rash mAKHFI
















موضوع مطلب : عکس





























موضوع مطلب :

شبکه خبری سی‌بی‌اس نیوز آمریکا گزارش داد در حادثه تیراندازی به یک مدرسه ابتدایی در شهر «نیوتاون» آمریکا در ایالت «کانتیکِت» دست‌کم 30 نفر کشته شدند که 18 تا 20 نفر از آنها کودک هستند.







این در حالی است که گزارش‌ها حاکی از آن هستند که هنوز سرنوشت یکی از کلاس‌های این مدرسه مشخص نیست؛ به علاوه، حال برخی از مجروحان این حادثه وخیم گزارش شده و انتظار می‌رود شمار قربانیان باز هم افزایش یابد.


این اتفاق در مدرسه «سندی هوک» در شهر «نیوتاون» ایالت «کانتیکت» آمریکا رخ داده و پلیس آمریکا ساعت وقوع آن را 9:40 صبح به وقت محلی اعلام کرده است.


مدرسه «سندی هوک» با 650 دانش‌آموز یکی از مدارس ابتدایی شهر کوچک «نیوتاون» است که 90 کیلومتر با نیویورک فاصله دارد.


پلیس آمریکا کشته شدن فرد مسلحی که مظنون اصلی تیراندازی به این مدرسه بوده را تأیید کرده اما برخی گزارش‌های تأییدنشده تعداد تیراندازان را دو نفر اعلام کرده‌اند.







درباره ویژگیهای تیرانداز کشته شده در این حادثه گزارش‌های ضد و نقیضی منتشر شده است؛ در حالی که برخی گزارشها وی را جوانی 20 ساله به نام «رایان لانزا» معرفی می‌کنند که که دو اسلحه به همراه داشته، گزارشهای دیگر وی را فردی 24 ساله با 4 اسلحه و جلیقه ضدگلوله معرفی می‌کنند.



در حال حاضر پلیس و خودروی اورژانس در محل حادثه مستقر هستند. خانواده‌های کودکان نیز در محوطه بیرون مدرسه تجمع کرده‌اند تا از وضعیت کودکانشان مطلع شوند.











 





موضوع مطلب :

شنبه 91 آذر 25 :: 12:50 صبح :: نویسنده : Rash mAKHFI

وقتی روی شکم مادر باردارش دست می گذارد



وقتی می خواهد غذا را از داخل فر بردارد



وقتی در حمام است



وقتی از روی جوی آب رد می شود



و سرانجام وقتی نیمه شب از جلوی اتاق والدین رد می شود






موضوع مطلب :

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >   
 
درباره وبلاگ

به نام خدا هستم، از بچگی بزرگ شدم، تو بیمارستان به دنیا اومدم، صادره از شهرمون، همونجا بزرگ شدم، چند سال سن دارم، بابام مرد بود، تو دوران کودکیم بچه بودم، با رفیقام دوست شده بودم،یه تابرادر دارم که باهام برادره، به دوست داشتن علاقه دارم، قصد ازدواج نه دارم، بعضی شبها که می خوابم خواب می بینم، تو خونمون زندگی می کنیم، تا حالا نمردم و ...»

نویسندگان
Mamad Dj (10)

پیوندها
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
««««« شب های تهران »»»»»
رقصی میان میدان مین
****شهرستان بجنورد****
دانشجویان مهندسی مکانیک شهرکرد
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
تراوشات یک ذهن زیبا

سایت روستای چشام
شبستان
برادران شهید هاشمی
عشق
مصطفی
اواز قطره
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
دنیای هالیوود
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
.:مطالب جدید18+ :.
هر چی تو فکرته
... یاس ...
بیارجمند
هیئت
نــــــا کجــــــا آبـــــــاد دل مــــن ...
عرفان وادب
بهار عشق
*(حرفهای نگفته)*
مرامنامه عشاق
..پـــــر شکســــته
ALAKI
زازران
شایگان♥®♥
مناجات با عشق
دانشجوی میکروبیولوژی 91 دانشگاه آزاد اشکذر
سید علی حسینی
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
اخبار روز ایران وجهان
انجمن مرجع وتخصصی پارسی گلد
دانشجویان مهندسی مکانیک (شهرکرد)
نارنجی
دانلود آهنگ جدید
ایران من
سامانه ارسال پیامک + آرشیو SMS با موضوعات گوناگون
بهترین قالب های وبلاگ

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 58
بازدید دیروز: 22
کل بازدیدها: 308367