سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پوچ
اینجا همه چی در همه
 
شنبه 91 آبان 6 :: 5:52 عصر :: نویسنده : Rash mAKHFI






کفش 100،000 پوندی ( معادل نرخ بازار امروز بیشتر از 330 میلیون تومانی ) با 1000 سال گارانتی، بهترین قطعات از بهترین جواهرات

گرد هم آمده تا کفش زنانه 100،000 پوندی توسط جواهری بورگز در لندن ساخته شود.








طراح انگلیسی با قرار دادن بیش از 2200 قطعه الماس هنر و ظرافت فوق العاده ای را در دور تا دور این کفش بکار برده است. طلای با

عیار 24 و بسیار با دوام و 2200 الماس خوش نقش به وزن 30 قیراط توسط جواهر ساز معروف کریستوفر مایکل شلیس به کار گرفته

شده است.








گفته می شود سازنده 3 سال وقت صرف ساخت آن نموده است و به همین دلیل 1000 سال گارانتی برایش در نظر گرفته شده است.

سازنده تنها یک جفت از آنرا ساخته و برای دادن سفارش جدید باید چند سال در صف منتظر ماند. نام آنرا Eternal Diamond Stiletto

گذاشته اند.












قیمت 100،000 پوندی قیمت پیشنهادی برای شروع است و شرکت سازنده منتظر دریافت قیمت های پیشنهادی در این باره است.

ارزش کار روی این محصول فوق العاده کمتر از کار روی مجسمه توتانخامون یا بوگاتی ورون نیست.









موضوع مطلب : اطلاعات عمومی

شنبه 91 آبان 6 :: 5:50 عصر :: نویسنده : Rash mAKHFI

مردی که همسرش را از دست داده بود ، دختر سه ساله اش را بسیار دوست می داشت . دخترک به بیماری سختی مبتلا شد ، پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی اش را دوباره به دست آورد ، هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد ولی بیماری جان دخترک را گرفت و او مرد .

پدر در خانه اش را بست و گوشه گیر شد . با هیچکس صحبت نمی کرد و سرکار نمی رفت . دوستان و آشنایانش خیلی سعی کردند تا او را به زندگی عادی برگردانند ولی موفق نشدند .
شبی پدر رویای عجیبی دید . دید که در بهشت است و صف منظمی از فرشتگان کوچک در جاده ای طلایی به سوی کاخی مجلل در حرکت هستند .
هر فرشته شمعی در دست داشت و شمع همه فرشتگان بجز یکی روشن بود . مرد وقتی جلوتر رفت و دید که فرشته ای که شمعش خاموش است ، همان دختر خودش است .
پدر فرشته غمگینش را در آغوش گرفت و او را نوازش داد ، از او پرسید : دلبندم ، چرا غمگینی ؟ چرا شمع تو خاموش است ؟
دخترک به پدرش گفت : بابا جان ، هر وقت شمع من روشن می شود ، اشکهای تو آن را خاموش می کند و هر وقت تو دلتنگ می شوی ، من هم غمگین می شوم .
پدر در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود ، از خواب پرید.




موضوع مطلب : اطلاعات عمومی

شنبه 91 آبان 6 :: 5:50 عصر :: نویسنده : Rash mAKHFI

خودرو پیل پی 50 ( Peel P50 ) کوچکترین خودروی جهان به شمار می رود. این خودروی کوچک 120سانتی متر ارتفاع دارد و سرعت آن

در 10 ثانیه به 28 مایل در ساعت می رسد. هر مایل معادل 1609 متر است.

طول آن 134 سانتی‌متر ، عرض آن 99 سانتی‌متر و وزن این خودرو در حالت طبیعی 59 کیلوگرم است. ^^^^^^^

























موضوع مطلب : اطلاعات عمومی

شنبه 91 آبان 6 :: 5:49 عصر :: نویسنده : Rash mAKHFI

اثر هنرمند کانادایی Caitlind r.c. Brown....

در این اثر هنری از 6000 لامپ استفاده شده است. 1000 عدد از این لامپ ها سالم هستند و بازدیدکنندگان میتوانند آنها را روشن کنند!

5000 عدد لامپ دیگر هم لامپ های سوخته ای هستند که توسط مردم به این هنرمند بصورت رایگان داده شده است.





























موضوع مطلب : اطلاعات عمومی

جمعه 91 آبان 5 :: 10:21 عصر :: نویسنده : Rash mAKHFI


روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مال اندوزی کرده بود و پول و داریی زیادی جمع کرده بود،
قبل از مرگ به زنش گفت: من می خواهم تمامی اموالم را به آن دنیا ببرم .
او از زنش قول گرفت که تمامی پول هایش را به همراهش در تابوت دفن کند.
زن نیز قول داد که چنین کند.
چند روز بعد مرد خسیس دار فانی را واداع کرد.
زن نیز قول داد که چنین کند. وقتی ماموران کفن و دفن مراسم مخصوص را بجا آوردند
و می خواستند تابوت مرد را ببندند و ان را در قبر بگذارند،
ناگهان همسرش گفت: صبر کنید. من باید به وصیت شوهر مرحومم عمل کنم.
بگذارید من این صندوق را هم در تابوتش بگذارم.
دوستان آن مرحوم که از کار همسرش متعجب شده بودند به او گفتند آیا واقعا
حماقت کردی و به وصیت آن مرحوم عمل کردی؟
زن گفت: من نمی توانستم بر خلاف قولم عمل کنم.
همسرم از من خواسته بود که تمامی دارایی اش را در تابوتش بگذارم و من نیز چنین کردم.
البته من تمامی دارایی هایش را جمع کردم و وجه آن را در حساب بانکی خودم ذخیره کردم.
در مقابل چکی به همان مبلغ در وجه شوهرم نوشتم و آن را در تابوتش گذاشتم، تا
اگر توانست آن را وصول کرده و تمامی مبلغ آن را خرج کند.




موضوع مطلب : لبخند, اطلاعات عمومی

جمعه 91 آبان 5 :: 10:20 عصر :: نویسنده : Rash mAKHFI

معنی بسیار جالب نام کشورهای مختلف جهان!


بورکینافاسو: سرزمین مردم درستکار

پاراگوئه: این سوی رودخانه

پاکستان: سرزمین پاکان

پاناما: جای پر از ماهی

پورتوریکو: بندر ثروتمند

ترکیه: سرزمین قوی‌ها

جامائیکا: سرزمین بهاران

ژاپن: سرزمین خورشید تابان

سریلانکا: جزیره باشکوه

شیلی: پایان خشکی- برف

عربستان سعودی: سرزمین بیابانگردان در تملک خاندان خوشبخت. واژه عرب به معنی گذرنده و بیابانگرد است. سعود یعنی خوشبخت.

فیلیپین: از نام پادشاهی اسپانیایی به نام فیلیپ

کلمبیا: سرزمین کلمب(کریستف کلمب)

کنیا: کوه سپیدی

کویت: دژ کوچک

گرجستان: سرزمین کشاورزان

لبنان: سفید

لیبریا: سرزمین آزادی

مکزیک: اسپانیای جدید

نیجریه: سرزمین سیاه

هلند: سرزمین چوب

هند: پر آب

یمن: خوشبخت




موضوع مطلب : اطلاعات عمومی

جمعه 91 آبان 5 :: 10:20 عصر :: نویسنده : Rash mAKHFI

در طول ترم:
.
.
سه روز مانده به امتحان:
.
.
دو روز مانده به امتحان:
.
.
شب امتحان:
.

.
یک ساعت مانده به امتحان:
.
.
سر جلسه امتحان:
.
.
هنگام خروج از جلسه:
.
.
یک هفته بعد از امتحان:




موضوع مطلب : عکس طنز, لبخند, اطلاعات عمومی

در کشور تایلند به تازگی نوشیدنی ایی رو ابداع کردن که به کمک

                                    خون مار کبری و خون قلب مار کبری تهیه میشه . !!!




     




















 






موضوع مطلب : عکس, اطلاعات عمومی

شنبه 91 مهر 22 :: 11:2 عصر :: نویسنده : Rash mAKHFI

 
آنچه در زیر می‌بینید دهان یک هیولای فرازمینی نیست، بلکه متعلق به یکی از آرام‌ترین و بی‌خطرترین موجودات زمین است.

لاک پشت پوست چرمی یکی از بزرگ‌ترین خزندگان روی زمین و از گونه‌های در معرض انقراض جانوران است، این لاک پشت که در دریا

زندگی می‌کند دارای یکی از عجیب‌ترین دهان‌های دنیا با ظاهری وحشتناک است.

البته آن‌چه که در دهان این لاک‌پشت دریایی مشاهده می‌شود دندان نیست بلکه عضوی است که جانور از آن برای نگه داشتن غذا در

دستگاه گوارش استفاده می‌کند. غذای این جانور عموماً عروس دریایی و موجودات آبزی است که بدنی لزج دارند و در هنگام بلع و حتی در

هنگام هضم ممکن است از معده و دهان لاک‌پشت خارج شوند.

این لاک‌پشت غول پیکر برای تامین غذای مورد نیاز خود باید هر روز معادل 70 درصد از وزنش را غذا بخورد از این رو تمام روز در دریا

مشغول شنا و خوردن است و از آنجایی که تشخیص کیسه‌های پلاستیکی و زباله‌های شفاف از عروس دریایی برای این حیوان مشکل

است خوردن این مواد زائد جانور را در معرض انقراض زودتر قرار می‌دهد.





















موضوع مطلب : عکس, اطلاعات عمومی

جمعه 91 مهر 21 :: 10:34 عصر :: نویسنده : Rash mAKHFI

9سال قبل، روزی شبیه امروز بود که معروف ترین دوقلوهای تاریخ ایران تبدیل به سوژه خبری رسانه های دنیا شدند. روزی که لاله و لادن، دوقلوهای بهم چسبیده 29ساله زیر تیغ جراحی رفتند و 52ساعت با مرگ دست و پنجه نرم کردند اما قبل از آن که جدا شدنشان را به چشم ببینند، از دنیا رفتند.

لاله و لادن در 10 دی ماه 1352 در فیروزآباد فارس به دنیا آمدند. پدر و مادر کشاورزشان، وقتی دیدند دخترهای دوقلویشان از سر به هم چسبیده اند، آنها را رها کردند تا در نهایت بهزیستی سرپرستی شان را به عهده بگیرد. نام لاله و لادن از همان جا روی دو دختری گذاشته شد که کمتر کسی به زنده ماندنشان امید داشت.

مدتی بعد، لاله و لادن به بیمارستان شهدای تجریش تهران منتقل شدند و دکتر علیرضا صفاییان آنها را که سه ساله بودند به فرزندی پذیرفت و برایشان شناسنامه جدا گرفت. خودش ماجرای سرپرستی معروف ترین دوقلوهای ایران را این طور روایت می کند: « اولین بار که آنها را دیدم، لرز وجود من را گرفت و نشستم روی زمین، با وجودی که پدر و مادرشان را برای حل مشکلات دعوت کردیم، هیچ کس پا پیش نگذاشت.

آنها را در بیمارستان شهدای تجربش تهران دیده بودم. 3سالشان بود و مجله جوانان در سال 54 موضوع را نوشته بود و عکسشان را چاپ کرده بود و از افراد کمک خواسته بود تا آنها را در منزل شخصی ببرند. من 33 سال داشتم و کارم زیاد بود. با این حال، چون در ایران و خارج از کشور امکانات زیادی داشتم، تصمیم گرفتم سرپرستی آنها را قبول کنم و روند درمانی شان را با پزشکان آلمانی دنبال کنم.

بردمشان قم پیش امام، امام بچه‌ها را بغل گرفتند، آن‌ها شعری خواندند، امام خندیدند و گفتند: بروید پیش مرحوم بهشتی تا کارتان را راه بیندازند. رفتیم دادگاه و دو روزه شناسنامه لاله و لادن را به نام من و همسرم صادر کردند.



یکی را انتخاب کنید

از آن به بعد لاله و لادن زندگی شان را در کرج با خانواده جدیدشان شروع کردند اما وقتی به 26سالگی رسیدند، سر و کله خانواده واقعی شان پیدا شد. صفاییان می گوید: « در دادگاه مرد میان سال نشسته بود که می‌گفت من پدرشان هستم، پرسیدم این 26 سال کجا بودی؟ گفت: نمی‌دانم. گریه کرد و ما هم به دنبالش.

گفتم این‌ها مادر دارند؟ گفت بله. بچه‌ها می‌گفتند ما پیش پدر و مادرمان نمی‌رویم. دادگاه گفت باید بروید زیرنظر بهزیستی. گفتند ما بابا داریم، شناسنامه داریم. قبول نکردند... ما گریه، بچه‌ها گریه.»

ثبت احوال شناسنامه‌های دیگری با اسامی لاله و لادن بیژنی برایشان صادر کرد و قاضی پرونده از آنها خواست در میان زندگی با پدر و مادرشان و خانواد صفائیان یکی را انتخاب کنند. درخواستی که از سوی دوقلوها رد شد و در نهایت، آنها زندگ مستقل شان را در خانه ای دیگر شروع کردند.



مدیر مدرسه از دیدن شان غش کرد

برادرخوانده لاله و لادن سال گذشته که در برنامه ماه عسل دعوت شده بود، می گفت: «لاله و لادن کسانی بودند که میتینگ حقوقی با زبان فرانسه، برگزار کردند و درباره مسایل حقوقی، گفتگو می کردند، استخر می رفتند و دوچرخه سواری م کردند... آنها مسلط به چد زبان بودند، سخنرانی می کردند و مدارج علمی داشتند. روزی، مدیر مدرسه شان، اجازه نداد آنها دیگر وارد مدرسه شوند.

موضوع تا دفتر وزیر وقت آموزش و پرورش کشیده شد. ما به اتفاق لاله و لادن پیش مرحوم باهنر رفتیم و ایشان روی زمین نشسته بود. تا ما و پدرمان را دید از جا برخاست و سلام کرد. موضوع را که مطرح کردیم. وزیر به رئیس آموزش و پرورش کرج زنگ زد و گفت لاله و لادن سرقفلی آموزش و پرورش کرج هستند. باید در مدرسه شان درس بخوانند و گزارش تحصیلشان به من داده شود.»



خواهرخوانده لاله و لادن هم خاطراتش را اینطور می گفت: «من 10سال از لاله و لادن کوچکتر بودم. شب ها بین آن ها می خوابیدم و این آرامشی به من می داد که احساس می کردم آنها خواهران خودم هستند. ممکن بود یکی از این دو، روزه باشد و دیگری می خواست غذا بخورد، دو فرد کاملا مستقل از هم بودند ولی از سر به یکدیگر چسبیده بودند. یک بار یادم است لاله و لادن آمدند کارنامه من را بگیرند که مدیر مدرسه از تعجب، از هوش رفت، مردم دید دیگری به آنها داشتند.»



به هر قیمتی جدا می شویم

لاله و لادن تحصیلاتشان را در رشته حقوق ادامه دادند و از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدند. بعد از آن، تلش شان برای پیدا کردن شغل شروع شد اما هیچ شرکتی حاضر نبود دو خواهر به هم چسبیده را در کادر اداری خود استخدام کند. آنها سه ماه به طور آزمایشی در یک اداره مشغول به کار شدند اما بعد از پایان این دوره، با جواب رد کارگزینی از اداره بیرون آمدند.

اتفاقی که باعث شد آنها مصمم تر از همیشه به جدایی فکر کنند: «به هر قیمت باید جدا شویم. اگر شرایط ما به همین نحو ادامه داشته باشد، دیگر نمی‌توانیم آن را تحمل کنیم.» ین را لادن می گفت که بر خلاف لاله همیشه آرزو داشت به شهرستان خودشان برگردد و به وکالت بپردازد. لاله هم اگرچه رویای روزنامه نگاری در تهران را در سر داشت اما برای جدایی از لادن لحظه شماری می کرد.




اسیر تبلیغات شدند

با وجودی که پزشکان آلمانی اعلام کرده بودند امکان جداسازی لاله و لادن بدون مرگ یکی یا هر دو وجود ندارد، اما در خردادماه 82 جراحان سنگاپوری اعلام کردند که می توانند این کار را انجام دهند. تیم پزشکی سنگاپوری که پرونده لاله و لادن را بررسی می کرد، شامل 35 متخصص، 5 جراح اعصاب، 1 متخصص جراحی عروق، 6 متخصص جراحی پلاستیک، 8 رادیولوژیست و در مجموع 125 نفر پزشک بود که سرپرست آنها توانسته بود دوقلوهای نپالی را که مثل لاله و لادن از سر به هم چسبیده بودند با موفقیت از هم جدا کند.

با این حال پدر خوانده لاله و لادن معتقد بود: «تمام تحقیقات از ابتدا نشان می داد نباید عمل انجام می شد. طبق بررسی ها، به محض انجام عمل، لاله از دنیا می رفت و لادن هم فقط 3 درصد شانس زندگی داشت. اینها را از آلمان فهمیدیم. ولی وقتی خودشان از ما جدا شدند و رفتند به سنگاپور، اسیر تبلیغات شدند.»




52ساعت تا مرگ

لاله و لادن با تیمی از جراحان چیره دست راهی اتاق عمل شدند. لبخند آخر آنها را همه به یاد دارند وقتی که در مصاحبه تلویزیونی شان آرزو می کردند از اتاق عمل بیرون بیایند و برای اولین بار صورت همدیگر را از رو به رو ببینند.

جراحان تیم پزشکی معتقد بودند نه تنها احتمال مرگ لاله و لادن وجود دارد، بلکه در صورت زنده ماندن شان هم ممکن است فلج شوند. تلویزیون گزارش لحظه به لحظه این عمل را پوشش می داد و در حالی که جراحی 52 ساعته آنها خوب پیش می رفت و 80 درصد بافت‌ها با موفقیت از هم جدا شده بودند، خونریزی شروع شد.

برخلاف پیش بینی پزشکان آلمانی، لادن تاب نیاورد و بدنش توانایی گردش خون را از دست داد و از دنیا رفت. بعد از آن، لاله به کما رفت و پزشکان یک ساعت و نیم برای برگرداندن او تلاش کردند. اما درنهایت لاله هم به لادن پیوست تا غمگین ترین تراژدی تاریخ پزشکی معاصر در ایران رقم بخورد.




موضوع مطلب : اطلاعات عمومی

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >   
 
درباره وبلاگ

به نام خدا هستم، از بچگی بزرگ شدم، تو بیمارستان به دنیا اومدم، صادره از شهرمون، همونجا بزرگ شدم، چند سال سن دارم، بابام مرد بود، تو دوران کودکیم بچه بودم، با رفیقام دوست شده بودم،یه تابرادر دارم که باهام برادره، به دوست داشتن علاقه دارم، قصد ازدواج نه دارم، بعضی شبها که می خوابم خواب می بینم، تو خونمون زندگی می کنیم، تا حالا نمردم و ...»

نویسندگان
Mamad Dj (10)

پیوندها
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
««««« شب های تهران »»»»»
رقصی میان میدان مین
****شهرستان بجنورد****
دانشجویان مهندسی مکانیک شهرکرد
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
تراوشات یک ذهن زیبا

سایت روستای چشام
شبستان
برادران شهید هاشمی
عشق
مصطفی
اواز قطره
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
دنیای هالیوود
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
.:مطالب جدید18+ :.
هر چی تو فکرته
... یاس ...
بیارجمند
هیئت
نــــــا کجــــــا آبـــــــاد دل مــــن ...
عرفان وادب
بهار عشق
*(حرفهای نگفته)*
مرامنامه عشاق
..پـــــر شکســــته
ALAKI
زازران
شایگان♥®♥
مناجات با عشق
دانشجوی میکروبیولوژی 91 دانشگاه آزاد اشکذر
سید علی حسینی
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
اخبار روز ایران وجهان
انجمن مرجع وتخصصی پارسی گلد
دانشجویان مهندسی مکانیک (شهرکرد)
نارنجی
دانلود آهنگ جدید
ایران من
سامانه ارسال پیامک + آرشیو SMS با موضوعات گوناگون
بهترین قالب های وبلاگ

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 47
بازدید دیروز: 94
کل بازدیدها: 306354