که نیست باشم و از آرزوت هست شوم
عرق بریزم و از تو نخورده مست شوم
که به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ
که به سلامتی گوسفند قبل از مرگ
که به سلامتی جام بعدی و گیجی
که به سلامتی مرگ های تدریجی
که به سلامتی خواب های نیمه تمام
که به سلامتی من... که واقعا تنهام!
که به سلامتی سال های دربدری
که به سلامتی تو که راهی ِ سفری...
صدای گریه ی من پشت سال ها غم بود
صدای مته می آمد که توی مغزم بود
صدای عطر تو که توی خانه ات هستی
صدای گریه ی من در میان بدمستی...