پوچ
اینجا همه چی در همه
|
|
||
جمعه 91 اسفند 18 :: 11:48 عصر :: نویسنده : Rash mAKHFI
چشمانم را باز می کنم زل می زنم به چشمانی که رنگ ِ عسل ِ اصل دارد اما طعم ِ تمشک ِ رسیده می دهد ... چشمان ِ تو شناسنامه ندارند و دل ِ مَ.ن شده شناسنامه شان! ... می شود در چشمانت غرق شد درساحل ِ سایه بان ِ مژه هایت به انتظار ِ دیدن ِ ماه نشست می شود با آن ها زندگی کرد زندگی به صرف ِ یک فنجان غزل با طعم ِ شیرین ِ لبخند هایت می شود از نگاهت چکید واژه واژه غزل درون ِ آن دید مست شد از عطر ِ یاس ِ وجودش ... اعتراف می کنم که مَ.ن به هوای ِ نگاهت نفس می کشم اصلا زل بزن به مَ.ن زل بزن دیگر می خواهم از درون ِ چشمانت ستاره های ِ آسمانم را بشمارم اصلا نگاه کن چشمان ِ مَ.ن هم تبدارند تب ِ هم نشینی با چشمان ِ تو ... اولین سفر به خیال ِ خودمان ... باید خوش باشیم دیگر! یادم نمی رود طعم ِ گس ِ خرمالو ها را حتی! دلت می خواهد تاب بازی کنی و مَ.ن هلت بدهم بروی تا خود ِ آسمان ... تا خود ِ ماه ... می خواهی برایم ماه را بیاوری؟ می خواهی برایم گردنبندی از ستاره ها درست کنی ... هر بار که به مَ.ن می رسی نزدیک می شوی و نزدیکتر ... دلم هررررررررری می ریزد انگار عاشقترت می شوم هر بار که بالا می روی دلم می گیرد بغض می کنم ... گفته بودم هیچوقت به اندازه ی یک قدم هم از مَ.ن دور نشو یادت که نمی رود؟ ... دلم آشفتگی ِ موهایت را که می بیند ... می لرزد ... ببین باد هم آشفته شده خنده های ِ از ته ِ دلت را که می بینم حق می دهم به ماه ... به باد ... به ستاره ها ... به آسمان حتی ... دارند در برابر تو سجده می کنند دیگر! می رویم و می رویم پیاده روی روی ِ ماه ... عجیب می چسبد! خسته می شوم می گویم برایم یک فنجان غزل بیاور با همان طعم ِ همیشگی! می خندی ... فکر میکنی دارم خودم را لوس می کنم؟ اصلا خودت چرا همه را بی قرار کرده ای؟ ببین رنگ ِ آفتاب پریده ماه که دیگر هیچ! آسمان هر لحظه بغض می کند و می بارد ... مثل ِ مَ.ن! این روزها ...پریشانی ، امان ِ دل ِ باد را بریده می گویم برای کمی حرف بزن ... بگذار بیشتر حس کنم لمس ِ روی ِ ماه را ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پ.ن: آخر خودم چشمت می زنم ... می دانم ... می دانم دیگر! موضوع مطلب : |
درباره وبلاگ
به نام خدا هستم، از بچگی بزرگ شدم، تو بیمارستان به دنیا اومدم، صادره از شهرمون، همونجا بزرگ شدم، چند سال سن دارم، بابام مرد بود، تو دوران کودکیم بچه بودم، با رفیقام دوست شده بودم،یه تابرادر دارم که باهام برادره، به دوست داشتن علاقه دارم، قصد ازدواج نه دارم، بعضی شبها که می خوابم خواب می بینم، تو خونمون زندگی می کنیم، تا حالا نمردم و ...» آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir ) مهندس محی الدین اله دادی گل باغ آشنایی ««««« شب های تهران »»»»» رقصی میان میدان مین ****شهرستان بجنورد**** دانشجویان مهندسی مکانیک شهرکرد تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر تراوشات یک ذهن زیبا سایت روستای چشام شبستان برادران شهید هاشمی عشق مصطفی اواز قطره محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI دنیای هالیوود نهِ/ دی/ هشتاد و هشت .:مطالب جدید18+ :. هر چی تو فکرته ... یاس ... بیارجمند هیئت نــــــا کجــــــا آبـــــــاد دل مــــن ... عرفان وادب بهار عشق *(حرفهای نگفته)* مرامنامه عشاق ..پـــــر شکســــته ALAKI زازران شایگان♥®♥ مناجات با عشق دانشجوی میکروبیولوژی 91 دانشگاه آزاد اشکذر سید علی حسینی به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید اخبار روز ایران وجهان انجمن مرجع وتخصصی پارسی گلد دانشجویان مهندسی مکانیک (شهرکرد) نارنجی دانلود آهنگ جدید ایران من سامانه ارسال پیامک + آرشیو SMS با موضوعات گوناگون بهترین قالب های وبلاگ آمار وبلاگ
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 22 کل بازدیدها: 308313 |
||