پوچ
اینجا همه چی در همه
|
|
||
چهارشنبه 91 بهمن 18 :: 12:9 صبح :: نویسنده : Rash mAKHFI
یک روز که باید می رفتم ... هیچ وقت دلت را خوش نکردم به همیشه ماندنم ... می دانم که این بار یادت می آید هر بار گفته ام یادت نرود مَ.ن روزی باید بروم ... می دانم ساده نمی توانی بگذری اما ... حواست کجاست؟ مرا نگاه کن ... می دانم که باز هم دلخوری ... می دانم ... ... این روز ها هوا هم سردی اَش شده شال ِ گردنت همیشه همراهت باشد حواست باشد سرما نخوری! وقتی تو تب می کنی انگار درون ِ مَ.ن بمبی کار گذاشته اند و مَ.ن هر لحظه منتظر ِ انفجار ... تا از درون آتش بگیرم ... می دانی که! مرا نگاه کن ... آخر این اشک های روی گونه هایت چیست دیگر؟ می دانی که طاقت ِ دیدنشان را ندارم گریه نکن جان ِ مَ.ن گریه نکن خودت خوب می دانی که این شعر برایت دیگر شعر نمی شود غزل نمی شود غزل ِ پر و پال شکسته را می خواهی چه کنی؟ شعر ِ بی وزن بی ردیف بی قافیه ... اصلا غزل نیست دیگر ... با این قلمت هر جور که بنویسی می رسی به غین ِ غزل قلمت را هم عوض کن ...! مرا نگاه می کنی؟ دارم فکر می کنم چقدر باید بگذرد تا بتوانم فراموششان کنم چشمانت را می گویم شاید بیشتر از عمرم هم کم باشد راستی تا حالا گفته بودم چشمانت چه رنگ ِ محشری دارد؟ مرا نگاه کن بگذار برای ِ آخرین بار شهد ِ چشمانت را عمیق بچشم هر بار که زل می زدم به چشمانت نگاهم را بر می گرداندم چشمانم را می بستم می ترسیدم می ترسیدم چشمانت تمام شوند با نگاه ِ مَ.ن حرف ِ خنده داری ست نه؟ نمی خندی؟ تو که نمی خواهی این گونه در ذهنم بمانی؟ بخند دیگر ... راستی هر روز کنار پنجره بنشین همراه با باران منتظرت بودم را بخوان ... دلم برای ِ صدایت تنگ می شود... صدای ضبط شده ی مَ.ن را هم پاک کن نمی خواهم دوباره صدایت بگیرد ... و دوباره امان ِ دکترها ... راستی به دکترها بگو دیگر تمام شد خیالشان راحت! یادت نرود! خاطرات را با خودم می برم خیالشان پیش ِ تو مواظبشان باش قول می دهم هر روز از آنجا برایت نامه بنویسم چند تار از موهایت را هم برداشته اَم بعید می دانم آنجا خبری از عطر ِ یاس باشد ... پشت ِ سرم آب نریز ببین دارد باران می بارد او هم آمده به بدرقه اَم.. باران می بارد ... آمده اند دنبالم انگار .. تو بهشان می گویی مَ.ن از آن قرص ها خوشم نمی آید؟ همان قرص های تلخی که خودشان زوری به خوردت می دهند آمده اند دنبالم ... نگاهم نکن! نمی توانم از این نگاه دل بکنم می گویم نگاهم نکن نمی شنوی؟ باید بروم دارد دیر می شود باید بروم دیگر . . . موضوع مطلب : |
درباره وبلاگ
به نام خدا هستم، از بچگی بزرگ شدم، تو بیمارستان به دنیا اومدم، صادره از شهرمون، همونجا بزرگ شدم، چند سال سن دارم، بابام مرد بود، تو دوران کودکیم بچه بودم، با رفیقام دوست شده بودم،یه تابرادر دارم که باهام برادره، به دوست داشتن علاقه دارم، قصد ازدواج نه دارم، بعضی شبها که می خوابم خواب می بینم، تو خونمون زندگی می کنیم، تا حالا نمردم و ...» آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir ) مهندس محی الدین اله دادی گل باغ آشنایی ««««« شب های تهران »»»»» رقصی میان میدان مین ****شهرستان بجنورد**** دانشجویان مهندسی مکانیک شهرکرد تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر تراوشات یک ذهن زیبا سایت روستای چشام شبستان برادران شهید هاشمی عشق مصطفی اواز قطره محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI دنیای هالیوود نهِ/ دی/ هشتاد و هشت .:مطالب جدید18+ :. هر چی تو فکرته ... یاس ... بیارجمند هیئت نــــــا کجــــــا آبـــــــاد دل مــــن ... عرفان وادب بهار عشق *(حرفهای نگفته)* مرامنامه عشاق ..پـــــر شکســــته ALAKI زازران شایگان♥®♥ مناجات با عشق دانشجوی میکروبیولوژی 91 دانشگاه آزاد اشکذر سید علی حسینی به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید اخبار روز ایران وجهان انجمن مرجع وتخصصی پارسی گلد دانشجویان مهندسی مکانیک (شهرکرد) نارنجی دانلود آهنگ جدید ایران من سامانه ارسال پیامک + آرشیو SMS با موضوعات گوناگون بهترین قالب های وبلاگ آمار وبلاگ
بازدید امروز: 39
بازدید دیروز: 26 کل بازدیدها: 309252 |
||