سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پوچ
اینجا همه چی در همه
 
جمعه 91 خرداد 12 :: 8:25 عصر :: نویسنده : Rash mAKHFI

زمانهای قدیم وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود فضیلتها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند


ذکاوت! گفت : بیایید بازی کنیم ، مثل قایم باشک


دیوانگی ! فریاد زد:آره قبوله ، من چشم میزارم


چون کسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد همه قبول کردند


دیوانگی چشم هایش رابست و شروع به شمردن کرد!!


یک ... دو ... سه ...

همه به دنبال جایی بودند تا قایم بشوند


نظافت خودش را به شاخ ماه آویزان کرد


خیانت داخل انبوهی از زباله ها مخفی کرد


اصالت به میان ابرها رفت و


هوس به مرکززمین به راه افتاد


دروغ که می گفت به اعماق کویر خواهد رفت ، به اعماق دریا رفت!


طمع داخل یک سیب سرخ قرار گرفت


حسادت هم رفت داخل یک چاه عمیق


آرام آرام همه قایم شده بودند و


دیوانگی همچنان می شمرد:هفتادوسه،...... هفتادو چهار


اما عشق هنوز معطل بود و نمی دانست به کجا برود


تعجبی هم ندارد قایم کردن عشق خیلی سخت است


دیوانگی داشت به عدد 100 نزدیک می شد


که عشق رفت وسط یک دسته گل رز و آرام نشست


دیوانگی فریاد زد، دارم میام، دارم میام


همان اول کار تنبلی را دید. تنبلی اصلا تلاش نکرده بود تا قایم شود!


بعدهم نظافت را یافت و خلاصه نوبت به دیگران رسیداما از عشق خبری نبود


دیوانگی دیگر خسته شده بودکه حسادت حسودیش گرفت و آرام در گوش او گفت :عشق در آن سوی گل رز مخفی شده است


دیوانگی با هیجان زیادی یک شاخه از درخت کند و آنرا با قدرت تمام داخل گلهای رز فرو کرد


صدای ناله ای بلند شد


عشق از داخل شاخه ها بیرون آمد، دستها یش را جلوی صورتش گرفته بود و از بین انگشتانش خون می ریخت


شاخه ی درخت چشمان عشق را کور کرده بود


دیوانگی که خیلی ترسیده بود با شرمندگی گفت


حالا من چکار کنم؟ چگونه میتونم جبران کنم؟


عشق جواب داد: مهم نیست دوست من، تو دیگه نمیتونی کاری بکنی ، فقط ازت خواهش می کنم از این به بعد یارمن باش


همه جا همراهم باش تا راه را گم نکنم


واز همان روز تا همیشه عشق و دیوانگی همراه یکدیگر به احساس تمام آدم های عاشق سرک می کشند...




موضوع مطلب : عاشقانه


 
درباره وبلاگ

به نام خدا هستم، از بچگی بزرگ شدم، تو بیمارستان به دنیا اومدم، صادره از شهرمون، همونجا بزرگ شدم، چند سال سن دارم، بابام مرد بود، تو دوران کودکیم بچه بودم، با رفیقام دوست شده بودم،یه تابرادر دارم که باهام برادره، به دوست داشتن علاقه دارم، قصد ازدواج نه دارم، بعضی شبها که می خوابم خواب می بینم، تو خونمون زندگی می کنیم، تا حالا نمردم و ...»

نویسندگان
Mamad Dj (10)

پیوندها
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
««««« شب های تهران »»»»»
رقصی میان میدان مین
****شهرستان بجنورد****
دانشجویان مهندسی مکانیک شهرکرد
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
تراوشات یک ذهن زیبا

سایت روستای چشام
شبستان
برادران شهید هاشمی
عشق
مصطفی
اواز قطره
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
دنیای هالیوود
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
.:مطالب جدید18+ :.
هر چی تو فکرته
... یاس ...
بیارجمند
هیئت
نــــــا کجــــــا آبـــــــاد دل مــــن ...
عرفان وادب
بهار عشق
*(حرفهای نگفته)*
مرامنامه عشاق
..پـــــر شکســــته
ALAKI
زازران
شایگان♥®♥
مناجات با عشق
دانشجوی میکروبیولوژی 91 دانشگاه آزاد اشکذر
سید علی حسینی
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
اخبار روز ایران وجهان
انجمن مرجع وتخصصی پارسی گلد
دانشجویان مهندسی مکانیک (شهرکرد)
نارنجی
دانلود آهنگ جدید
ایران من
سامانه ارسال پیامک + آرشیو SMS با موضوعات گوناگون
بهترین قالب های وبلاگ

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 735
بازدید دیروز: 22
کل بازدیدها: 309044